آیا معنی زیبای ماه های ایرانی را می دانید؟!
فروردین؛ فروردهای پاکان
فروردین نام نخستین ماه از فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر می روند
اردیبهشت؛ طبیعت....................
منبع : سيمرغ
برچسب ها : آیا معنی زیبای ماه های ایرانی را می دانید؟!,معنی زیبای ماه های ایرانی,ماه های ایرانی,معنی زیبای ماه,معنی ماه های ایرانی,فروردین؛ فروردهای پاکان,فروردین؛,فروردهای پاکان,
- بازدید : (315)
زن ایرانی قدیم: به آهستگی از خواب بیدار میشود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند.
زن ایرانی جدید: مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند..
صبح ساعت ۶
زن ایرانی قدیم: شیر گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را با عشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بیدار کردن آقای شوهر است.
زن ایرانی جدید: باز هم خوابیده است...............................ادامه
برچسب ها : تفاوت زن ایرانی قدیم با زن ایرانی جدید,زن ایرانی قدیم,زن ایرانی جدید,
- بازدید : (300)
طنز؛ مجموعه سوال کنکور متاهلین!
1- چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !............................ادامه
برچسب ها : خنده,
- بازدید : (335)
ماشینش رو نیگا کن.لامصب لکسوزه، بیاموست. بنزه. رینگش اندازه کل ماشین من میارزه. میگن 300 میلیون تومن بابتش پول داده... خونه رو نیگا. هزارمتری بر فرشته فقط یکی از داراییهاشه. 10تا خونه داره. یکی رو داده اجاره، یکی مال اون پسرشه، یکی مال اون دخترشه،... چک میکشه یه برگ زندگی ما رو میخره... بابا یارو میلیاردره... اینها فکرهای جسته گریخته، جویده و حسرتآلودی است که بسیاری از مردم هنگام دیدن خانهها و ماشینها و زرق و برقهای آنچنانی میلیاردرهای سرزمین ما در مقایسه با زندگی محقر اکثر ما از ذهن میگذرانند.
میلیاردرها از نظر بسیاری آدمهایی که لحظهای از کنارشان رد میشوند، انسانهایی فضاییاند.اما شاید همیشه یک سوال بزرگ در این میان ناگفته مانده باشد، آقای میلیاردر! چگونه میلیاردر شدید؟ از کجا آوردید؟ ارث پدری؟ تلاش و تقلا؟ شانس؟
یافتن گنج؟ یا خدای ناکرده پایین بالا کردن حق این و آن و دست زدن به روشها و کارهایی که خدا و عرف و قانون و اخلاق سخت طردش میکند؟ این گزارش در تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش از میان میلیاردرهای متعددی که در ایران وجود دارند به سراغ چند نفر که دست یافتنی بودند رفت تا ساده و صریح از آنان بپرسیم ثروتی که به دست آوردهاند، چگونه و از چه راهی بوده است؟
روشن است این توضیحات بیانگر معرفی کل جمعیت میلیاردرهای کشور نیست که هر انسان و هر زندگی حکایت و سایهروشنهای خودش را دارد. لذا این روایت نه درصدد تایید و نه در پی تکذیب کسی یا قشری است و در پی قضاوت هم نیست. احد عظیمزاده، اسدالله عسکراولادی، محمد صدرهاشمینژاد و شاهرخ ظهیری چهار شخصی بودند که سفره زندگیشان را پیش روی نگارنده گشودند. طوریکه این گفتوگوها به یک زندگینامه فشرده خودنوشت تبدیل شده و این چهار میلیاردر راه رفته زندگی از کودکی تا به امروزشان را حکایت کردهاند. این زندگینامهها حکایات بسیاری دردل دارد و به همان نگاههای حسرتآلود به آن ماشینها و خانهها و زرق و برقها دریچهای جدید میگشاید.
این چهار میلیاردر زندگینامهای بس عجیب شبیه هم دارند و راهی که رفتهاند، به شکل تعجبآوری شبیه هم بوده است. این شباهت در سطرسطر این زندگینامهها قابل مشاهده است. سوالات نگارنده اما از تمام آنها ثابت بوده است. چگونه میلیاردر شدید؟ آیا از روز اول همینگونه پولدار بودهاید؟
چه راه و مسیری را طی کردهاید که اکنون به این جایگاه رسیدهاید؟ و آیا این رسیدن آسان بوده است؟ و سرانجام اکنون که به این جایگاه رسیدهاید، چه احساسی نسبت به پول دارید و با این همه پول چه خواهید کرد؟...
نام: احد عظیمزاده
موقعیت: بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده فرش دستباف کشور
متولد: 1336، روستای اسفنجان ـ اسکو
من احد عظیمزاده هستم. در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در ..........................ادامه
برچسب ها : زندگينامه ميلياردرهاي ايراني,ميلياردرها,
شاخه گلی خشکیده ..........بسیار زیبا
درباره : شاخه گلی خشکیده, بازدید: 37
قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ... این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند. توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم . چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد . تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود . تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان – یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید. از این بهتر نمیشد. محسن همانی بود که میخواستم ( البته با کمی اغماض!) ولی خودش بود . همان قدر زیبا ، با وقار ، قد بلند ، با شخصیت و ... در همان نگاه اول چنان مجذوبش شدم که انگار سالها عاشقش بوده ام و وقتی فردای آن روز مرجان قصه ی دلدادگی محسن به من را تعریف کرد ، فهمیدم که این عشق یکطرفه نیست. وای که آن روز ها چقدر دنیا زیباتر شده بود . رویاهایم به حقیقت پیوسته بود و دنیای واقعی در نظرم خیال انگیز مینمود. به اندازه یی که گاهی وقت ها میترسیدم نکند همه ی اینها خواب باشد . اما محسن از من مشتاق تر بود و به قدری در وصال مان عجله داشت که میخواست قبل از رفتن به سربازی به خواستگاری ام بیاید و با هم نامزد بشویم. ولی پدرم با این تعجیل مخالفت کرد و موضوع به بعد از اتمام دوران خدمت محسن موکول شد. محسن که به سربازی رفت ، پیوندمان محکم تر شد . چرا که داغ دوری ، آتش عشق را در وجودمان شعله ورتر کرده بود و اگر قبل از آن هفته یی یک بار با هم تماس داشتیم ، حالا هر روز محسن به من تلفن میکرد و مرتب برایم نامه مینوشت. هر بار که به مرخصی می آمد آن قدر برایم سوغاتی می آورد که حتی مرجان هم حسودی اش میشد !.....................................م |
برچسب ها : داستان شاخه گلی خشکیده ..........بسیار زیبا,داستان شاخه گلی خشکیده .,داستان ازدواج,
داستان کوتاه : روسپی و راهب از پائولو کوئیلو
درباره : روسپی و راهب از پائولو کوئیلو , بازدید: 96
.
در نزدیکی معبد زندگی می کرد . در خانه روبرویش , یک روسپی اقامت داشت !
راهب که می دید مردان زیادی به آن خانه رفت و آمد دارند ,تصمیم گرفت با او صحبت کند . زن را سرزنش کرد : تو بسیار گناهکاری . روز وشب به خدا بی احترامی می کنی . چرا دست از این کار نمی کشی ؟ چرا کمی به زندگی بعد از مرگت فکر نمی کنی …؟!
زن به شدت از گفته های راهب شرمنده شد و از صمیم قلب به درگاه خدا دعا کرد و بخشش خواست و همچنین از خدا خواست که راه تازه ای برای امرار معاش به او نشان بدهد.اما راه دیگری برای امرار م
اثر : پائولو
داستانک بسیار پند آموز.....................
برچسب ها : داستان کوتاه : روسپی و راهب از پائولو کوئیلو,داستان کوتاه,روسپی و راهب از پائولو کوئیلو,پائولو کوئیلو,داستانک,داستان فضولی در کارها,داستان گناهکار,
- بازدید : (465)
عکسی از ویندوز با لهجه اصفهانی
عکس/باز هم یک ابتکار جدید در ترجمه!
تصویر متحرک سیستم اداری ایران!
عکس دیدنی از سه دوره زندگی مردها .
بازی اسم و فامیل ما ایرانیا به روایت تصویر
........................ادامه
کسب و کار: پنج آدمخوار به عنوان برنامه نویس در یک شرکت کامپیوتری استخدام شدند. پس از مراسم خوشامدگویی، رئیس شرکت به آنها گفت: «شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و می توانیدبه غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید، بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید.»
آدمخوارها قول دادند که خوب کارشان را انجام دهندو با کارکنان شرکت هم کاری نداشته باشند.
آنها به خوبی کار می کردند و نتیجه کارشان نیز رضایتبخش بود...
برچسب ها : داستان خيلي جالب,
- بازدید : (324)
.
.
.
.
.
.
...............
.
..
برچسب ها : ناب نوشته هایی از بزرگان,نوشته هایی از بزرگان,بزرگان,ادبا,
ولادت حضرت معصومه بر همه دوستداراناهل بیت مبارک وخجسته باد چه خوب است دختران مسلمان و بلکه همه دختران جهان این بانوی مطهره را اسوه و الگوی زندگی خویش قرار دهند و از ایشان عفت و تقوی و حجاب و دیانت و همه خصلت های خوب را بیاموزند. ولادت با سعادت حضرت معصومه(س) بر همه دختران خوب مبارک باشه...............در ادامه شعری زیبا
برچسب ها : ولادت با سعادت حضرت معصومه,ولادت,حضرت معصومه,روز دختران,ولادت حضرت معصومه,قم,
بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است: «كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم. بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول كنم. اينك كه در آستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم»
نتيجه داستان
براي ايجاد تغيير در محيط، بايد ابتدا محدوده تحت نفوذ خود را شناسايي كرده و سپس براي ايجاد تغيير در آن محدوده، برنامه ريزي و اقدام نمود .
برچسب ها : داستان تغيير دنيا,داستان جالب,
- بازدید : (341)
برای دیدن كامنت و عكسها به ادامه ...بروید
برچسب ها : کامنت,فیس بوک,کامنت تو فیس بوک,طنز،,عكسهای طنز,