تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
سوتی آبجی - داداش
  • بازدید : (359)

سوتی – ۷۲۰

0
  

این سوتی آبجیمه:
یه بار داداشم به گوشی آبجیم اس میده:سلام صبح بخیرمن بیمارستان گنبدم تصادف کردم چیزیم نشده فقط شونم شکسته به کسی چیزی نگواکه میتونی یه شونه برام بخربفرست
آقاآبجیم تاچشش به کلمه تصادف میخوره دیگه به بقیش توجه نمیکنه یهودیدیم صدای جیغ وفریادوگریه آبجیم خونه روپرکرده من ومامان ودخترداییم سراسیمه رفتیم ببینیم که چی شده دیدیم داره خودشونابودمیکنه هرچی بهش میگیم بگوببینیم چی شده گریه امونش نمیده حرفی بزنه آخرسربه گوشیش اشاره کرد و با حالت در مونده ای میگه داداشم علیرضا تصادف کرده الانم توبیمارستانه تازه شونشم شکسته.

من و مامانم باشنیدن این جمله داشتیم خودمونوخفه میکردیم….من هرچی بهش گفتم گوشیوبده من تاببینم چی فرستاده قبول نکردآخه من تودلم گفتم یه آدمی که تصادف کرده چطورمیتونه اس بده

خلاصه با اصرار خواهر و مادر و دختر داییم که بمن میگفتن بجای چونه زدن پاشوببین کدوم بیمارستانه پاشدم گوشیروگرفتم وبه امیداینکه زنداداشم گوشیروبرداره دیدم داداشم گوشیوبرداشت ومن باحالت گریه وزاری وجیغ گفتم داداش کجایی چی شده؟خدامنومرگ بده دیدم پشت تلفن غش کرده ازخنده!من ک تازه فهمیده بودم قضیه ازچه قراره گوشیوقطع کردم ورفتم سربع گوشی آبجیموگرفتم وباحالت درمانده ای گفتم این اس سرکاری بوده…جالب اینجاس ک من هرچی به مامانم میگفتم باورش نمیشدحتی زنگ هم زدم باهاشم حرف زداماهنوزم اشک چشماش بندنمی اومد

دوس داشتم همون لحظه داداشموخفه کنم اماازطرفی خوشحال بودم که سالمه واتفاقی براش نیفتاده ازون به بعدم آبجیم شده بودمدل خنده من وداداشم ودخترداییم(ببخشیدکه طولانی شد)


برچسب ها : ,,,
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:
  • ... گفته: ... می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1392/01/04 و 12:43 دقیقه ارسال شده.

    جالب نبودشکلک

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
کد امنیتی رفرش